![[Pasted image 20250520081130.png]]
خلاصه ۴ پارادایم:
![[Pasted image 20250520081950.png]]
### Functionalism
در Functionalism از کهنالگو expert برای طراحی سیستم استفاده شده. (شاه فیلسوف افلاطونی)
حرف اصلی را مدیر سیستم میزند و کسانی که آنرا طراحی میکنند و کاربر حرف کمی دارد.
سود حداکثر بشود و بهرهوری بالا برود. سازمان عقلایی است. (عقل ابزاری در راستای سود)
چون عینیگرا هستند به لحاظ معرفتی از Positivism استفاده میکنند.
در مقایسه با بقیه سادهست و قابلیت عمومیتپذیری بیشتری دارد. با اینکه نقدهای مختلفی به آن وارد شده است، اما به دلیل این که با آن بزرگ شدهایم هنوز روش غالب است.
در اینجا اگر کاربر با قسمتی از سیستم مخالفت کند، آنرا یک نابهنجاری میبینیم و سعی میکنیم آنها به یک هنجار تبدیل کنیم.
### Social Relativism / Interpretivism
**نسبیگرایی اجتماعی** یک پارادایم ذهنیگراست و مانند functionalism بر مبنای همان نظم و ثبات است. متافور یا آرکتایپش تحت عنوان «کاتالیزور» و «تسهیلگر» است.
کنشگرهای اصلی این پارادایم یوزرها هستند و بعد توسعهدهندههای آن سیستم. این پارادایم همه یوزرها را «عامل» (agent) سازمانی میداند. توسعهدهنده یک change agent است که به کاربران **کمک** میکند تا محیط جدیدی را برای *کاربران* ایجاد کنند.
در اینجا اگر کاربر با قسمتی از سیستم مخالفت کند، این صرفاً تفسیر متفاوتی از سیستم است و یک نابهنجاری تلقی نمیشود. میتواند این تفسیر مبتنی بر واقعیت نباشد اما این اهمیت ندارد.
برخلاف پارادایم قبلی، طراحی سیستم یا plot آن به صورت A-to-Z یا گام به گام نیست و به صورت SSD انجام میشود.
معرفتشناسی آن anti-positivism است.
### Radical Structuralism
متن ادبیات این پارادایم بیشتر شبیه ادبیات مارکسیستی است تا یک ادبیات مدیریتی. این پارادایم عنوان میکند که یک owner وجود دارد که در حال تجمیع منابع است درحالی که labor مهجور واقع میشود.
حال مدیریت اینجا یک *عامل* owner میشود. حال توسعهدهنده میتواند یا سمت labor را بگیرد و رستگار شود، یا سمت owner را بگیرد و به باطل بپیوندند (به خدا ادبیاتش همینه 🤣)
در این پارادایم سیستمهای اطلاعاتی به دلیل ساخته میشود که کنترل مدیریتی «*دارندگان*» را افزایش دهد.
طرح این پارادایم این است که همانطور که از فئودالیسم به سرمایهداری رسیدیم، حال باید *فعال بودن labor* را افزایش دهیم.
معرفتشناسی این پارادایم حالت خاصی از positivism است که نگاهش بیشتر به تاریخ و جامعه است.
### Neohumanism
| | | | | |
| ------------------------------------- | ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------ | ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- | --------------------------------------------------------------- | ----------------------------------------------- |
| *کهنالگوی توسعهدهنده* | *روند توسعه سیستمهای اطلاعاتی* | *عناصر مورد استفاده در تعریف سیستمهای اطلاعاتی* | *مثالها* | ***پارادایم (چهارچوب)*** |
| متخصص یا پادشاه فیلسوف افلاطونی | از بیرون، با استفاده از مفاهیم رسمی از طریق مداخله برنامهریزیشده با ابزارها و روشهای عقلانی | افراد، سختافزار، نرمافزار، قوانین (رویههای سازمانی) به عنوان موجودیتهای فیزیکی یا رسمی و عینی | تحلیل ساختیافته، مهندسی اطلاعات | **کارکردگرایی (Functionalism)** |
| کاتالیزور یا تسهیلگر | از درون، با بهبود درک ذهنی و حساسیت فرهنگی از طریق انطباق با نیروهای درونی تغییر اجتماعی تکاملی | ذهنیت معانی، ساختارهای نمادین مؤثر بر تکامل معنا، ایجاد و اشتراکگذاری معانی، استعارهها | رویکردهای قومنگاری، پروژه FLORENCE | **نسبیگرایی اجتماعی (Social Relativism)** |
| مبارز برای پیشرفت اجتماعی یا پارتیزان | از بیرون، با افزایش آگاهی و وجدان ایدئولوژیک از طریق کنش سیاسی سازمانیافته و انطباق ابزارها و روشها با منافع طبقات اجتماعی مختلف | افراد، سختافزار، نرمافزار، قوانین (رویههای سازمانی) به عنوان موجودیتهای فیزیکی یا رسمی و عینی که در خدمت منافع طبقات اقتصادی قرار میگیرند | رویکردهای مبتنی بر اتحادیههای کارگری، پروژههای UTOPIA و DEMOS | **ساختارگرایی رادیکال (Radical Structuralism)** |
| رهاییبخش یا درمانگر اجتماعی | از درون، با بهبود درک انسانی و عقلانیت کنش انسانی از طریق رهایی منافع سرکوبشده و آزادی از محدودیتهای طبیعی و اجتماعی غیرقابل توجیه | افراد، سختافزار، نرمافزار، قوانین (رویههای سازمانی) به عنوان موجودیتهای عینی فیزیکی یا رسمی برای منافع دانش فنی (TKI)؛ ذهنیت معانی و بینالاذهانی بودن کاربرد زبان در سایر منافع دانش | نظریه اجتماعی انتقادی، پروژه SAMPO | **نوهومانیسم (Neohumanism)** |